شبهه قطعیالصدور بودن حدیث وصیتشبهه قطعیالصدور بودن حدیث وصیت، یکی از شبهات مطرح شده در موضوع مهدویت و امامت است. ازجمله روایاتی که درباره ماجرای وصیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گزارششده، روایتی از کتاب الغیبه شیخ طوسی میباشد با این مضمون که پس از دوازده امام، دوازده مهدی امر امامت امت را به عهده میگیرند. بر اساس این روایت، تعداد اوصیاء در مجموع به ۲۴ امام خواهد رسید. این حدیث با مضمون خطبه غدیر و سایر روایات مربوط به ماجرای وصیت و همچنین با هیچکدام از روایات متواتر در خصوص عدد و اسامی اوصیاء سازگاری ندارد. فردی به نام احمد بصری در عراق با متواتر دانستن مضمون این روایت و قطعیالصدور نامیدن آن، و تطبیق محتوای روایت بر خود؛ ادعای نیابت و یمانیت نموده و خود را اولین مهدی و فرزند امام خوانده است. این در حالی است که حدیث وصیت کتاب الغیبه شیخ طوسی با آیات قرآن سازگاری نداشته و به لحاظ دلالی فاقد صحت و اتقان بوده و تواتر معنوی آن در همه قسمتهای روایت مورد پذیرش نیست. فهرست مندرجات۱.۱ - موافقت حدیث وصیت با قرآن ۱.۲ - تواتر معنوی حدیث وصیت ۲ - نقد و بررسی ۲.۱ - پاسخ از موافقت با قرآن ۲.۲ - پاسخ از شبهه تواتر معنوی ۲.۲.۱ - اثناعشر اماما ۲.۲.۲ - اثناعشر مهدیا ۲.۲.۳ - فاذا حضرته الوفاة ۲.۲.۴ - فلیسلمها الی ابنه ۲.۲.۵ - و هو عبدالله و احمد ۲.۳ - جمع بندی ۳ - پانویس ۴ - منبع ۱ - ادله احمد بصریاحمد بصری با متواتر دانستن مضمون روایت وصیت و قطعیالصدور نامیدن آن، و تطبیق محتوای روایت بر خود؛ ادعای نیابت و یمانیت نموده است. در حقیقت او با استناد به دو دلیل این حدیث را قطعیالصدور دانسته است: ۱. موافقت حدیث وصیت با قرآن؛در ادامه به نقد و بررسی ادله او در این زمینه می پردازیم. ۱.۱ - موافقت حدیث وصیت با قرآنمهمترین قرینهای که احمد بصری بهعنوان معیار تشخیص قطعیالصدور بودن حدیث موسوم به وصیت از آن یادکرده است، موافقت حدیث با قرآن کریم است. مراد وی از مطابقت با قرآن، سازگاری و تاکید آیه ۱۸۰ سوره بقره بر وصیت نمودن است. ناظم العقیلی یکی از مریدان احمد بصری، در کتاب دفاعا عن الوصیة آورده است: «روایت وصیت با قرآن موافقت دارد... و شاهد سخن اینکه قرآن کریم میفرماید: «کُتِبَ عَلَیْکُمْ اِذَا حَضَرَ اَحَدَکُمُ الْمَوْتُ اِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» بر شما مقررشده است که چون یکی از شمارا مرگ فرارسد، ا گر مالی بر جای گذارد، برای پدر و مادر و خویشاوندان خود بهطور پسندیده وصیت کند؛ این کار حقی است بر پرهیزگاران. این آیه تصریح به وجوب وصیت در هنگام مرگ دارد. لذا با توجه به اینکه هیچ روایتی غیر روایت مذکور در کتاب الغیبة طوسی برای وصیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شب وفاتش نیست، ... بنابراین هر آنکس که این حدیث را رد کرده یا درباره آن شک کند، پس به تحقیق حکم به این داده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با دستور خداوند برای وصیت مخالفت کرده است.»! [۲]
العقیلی، ناظم، دفاعا عن الوصیة، ص۱۵.
۱.۲ - تواتر معنوی حدیث وصیتدومین مستند احمد بصری در اثبات قطعیالصدور بودن حدیث وصیت، متواتر معنوی دانستن آن است. او در کتاب الوصیة المقدسة چنین نوشته است: «در باور شیعیان، اثبات صحت سند روایت؛ به معنای قطعی بودن صدور آن از معصوم (علیهالسّلام) نیست، بلکه نهایت چیزی که از سند روایت به دست میآید، گمانهزنی در خصوص صدور روایت است که آنهم در فقه معمول بوده و در عقاید چنین نیست. لذا مسئله صحت سند در مباحث اعتقادی اصالت ندارد و آنچه در آن شرط میشود، علم و یقین به محتوای روایت است که از معصوم صادر گردیده باشد. و این یقین با صحت سند حاصل نمیشود، بلکه یقین با دو طریق «تواتر و قرائن صحت» حاصل میشود و موضوع روایت وصیت نیز اعتقادی است و باید با این دو روش موردبررسی قرار گیرد. روایت وصیت متواتر معنوی است و با قرائن نیز تائید میشود. نتیجه اینکه همانا روایت وصیت قطعی الصدور از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است زیرا دارای تواتر معنوی بوده و با قرائن تقویتشده است. مهمترین قرائن عبارتاند از: موافقت با قرآن، موافقت با سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهلبیت او. این روایت با تائید خداوند و رسول و ائمه از تائید علم رجال بینیاز میگردد.» [۳]
اسماعیل، احمد الحسن، الوصیة المقدسة الکتاب العاصم من الضلال، ص۴.
۲ - نقد و بررسیدر نقد و پاسخ اجمالی به ادله قطعیالصدور بودن حدیث وصیت، باید گفت: اولا: محتوای این حدیث وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره اوصیاء (علیهالسّلام) نه تنها با این آیه موافقت نداشته، بلکه در مخالف صریح با آیاتی دیگر از قرآن همچون؛ «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثناعشر شَهْرا» میباشد. ثانیا: تواتر ادعایی احمد بصری در خصوص حدیث موسوم به وصیت قابل پذیرش نیست و تواتر معنوی این روایت به نحو کلی و حتی به نحو جزئی موردقبول نبوده و ادعای احمد بصری خلاف واقع است. ۲.۱ - پاسخ از موافقت با قرآندر پاسخ به موافقت حدیث با قرآن کریم چند جواب داد میشود: اولاً؛ آیه مورد استناد در خصوص وصیت به مال و میراث دنیوی بوده و شامل سایر امورات نمیشود. چنانچه در روایت آمده است: «امام باقر و امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: منظور از "خیر" در این آیه مال و ثروت است. لذا معنی آیه این است که اگر مالی داشته باشد وصیت کند و چنانچه از کسانی است که استطاعت کسب و تصرف در اموال داشته است، او همان کسی است که در او خیر و مالی است.» لذا نهایت چیزی که بر اساس این آیه از قرآن کریم اثبات میشود، وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اموال و لوازم شخصی است که بر اساس روایات معصومین مسئلهای پذیرفتهشده است.بنابراین؛ اصل و محتوای وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره اوصیاء (علیهالسّلام) با این آیه موافقت نداشته، بلکه بر اساس آیاتی همچون؛ «اِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثناعشر شَهْرا» محتوای حدیث موسوم به وصیت برخلاف قرآن کریم میباشد. چنانچه در ذیل این آیه روایتی با این مضمون آمده است: داود بن کثیر میگوید: بهمحضر امام صادق (علیهالسّلام) رسیدم. ایشان به من فرمود... مراد از آیه «همانا تعداد ماهها در نزد خداوند دوازده ماه است، » امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام)، حسن (علیهالسّلام)، حسین (علیهالسّلام)، علی (علیهالسّلام)، محمد (علیهالسّلام)، جعفر (علیهالسّلام)، موسی (علیهالسّلام)، علی (علیهالسّلام)، محمد (علیهالسّلام)، علی (علیهالسّلام)، حسن (علیهالسّلام) و فرزندش حجت (علیهالسّلام) است. همچنین در روایتی دیگر اصبغ بن نباته میگوید: «یکی از روزها امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) درحالیکه دست پسرش حسن (علیهالسّلام) را گرفته بود فرمود: روزی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست مرا اینچنین گرفته بود و میفرمود: همانا تعداد اوصیاء من به تعداد ماههای سال است. ر این هنگام سائلی پرسید: آنان چه کسانی هستند؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستش را بر روی سر من نهاد و فرمود: اولین آنان این است و آخرینشان مهدی (علیهالسّلام) میباشد. اینان اوصیاء و خلفای من و ائمه مسلمین و سرپرست مؤمنین هستند.» ۲.۲ - پاسخ از شبهه تواتر معنویبرای روشن شدن مطلب محتوای حدیث موسوم به وصیت را به پنج بخش تقسیم کرده و تواتر معنوی هرکدام موردبررسی قرار میگیرد: ۲.۲.۱ - اثناعشر اماما• «یا علی انه سیکون بعدی اثناعشر اماما»: تنهاترین بخش حدیث که دارای تواتر لفظی و معنوی میباشد، بخش آغازین حدیث است که اشاره به عدد ائمه معصومین بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کرده است. لذا روایات متعددی در دست هستند که هر دو نو ع تواتر را برای عدد ائمه ثابت میکنند که به دو نمونه اشاره میگردد: • پیامبر گرامی اسلام در حدیثی فرمودند: «همانااینامر را پس از من؛ دوازده امام به عهده میگیرد، ُنه تن از نسل حسین (علیهالسّلام) که خداوند علم و فهم مرا به آنان عطا کرده است.» • امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «تعداد امامان بعد از نبی ما (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دوازده تن است که همگی آنان نجیب و تفهیم شده هستند، هر کس که یکی از آنان را کم و یا زیاد کند، از دین خدا خارجشده و از ولایت ما چیزی را بهره نبرده است.» ۲.۲.۲ - اثناعشر مهدیا• «و من بعدهم اثناعشر مهدیا»: مسئله مهدیین پس از امام دوازدهم (علیهالسّلام)، هیچگاه بهعنوان اعتقاد شیعه مطرح نبوده است. البته لفظ و مضمون این عبارت با پنج روایت دیگر مطابقت دارد که موردبررسی قرار میگیرند: ۱. در کتاب الغیبة شیخ طوسی آمده است: «عن محمد بن عبدالحمید و محمد بن عیسی، عن محمد بن الفضیل، عن ابی حمزة، عن ابیعبدالله (علیهالسّلام) انه قال: یا ابا حمزة ان منا بعد القائم احد عشر مهدیا من ولد الحسین علیه السلام؛ ای ابا حمزه! همانا از میان ما، بعد از قائم (علیهالسّلام) دوازده مهدی از فرزندان امام حسین (علیهالسّلام) خواهد بود.» قابلتوجه اینکه باوجود پنج حدیث که حتی در عدد و نسب و جایگاه مهدیین با یکدیگر متفاوت هستند، چگونه میتوان ادعای تواتر معنوی برای بخش دوم حدیث موسوم به وصیت کرد و حالآنکه در تواتر معنوی بایستی یک مطلب با الفاظ گوناگون تا حدی نقلشده و موجب یقین شود که احتمال کذب در آن راه نداشته باشد؛ مانند شجاعت علی (علیهالسّلام) که تمامی راویان، شجاعت او را با الفاظ و عبارات مختلف نقل کردهاند. البته ناظم العقیلی در کتاب «الاربعون حدیثا فی المهدیین و ذریة القائم» سعی بر آن دارد تا با گردآوری روایات و ادعیه مربوط به ذریه امام دوازدهم (علیهالسّلام) در کنار این چهار حدیث مهدیین، تواتر روایات مهدیین پس از قائم (علیهالسّلام) را اثبات کند، غافل از اینکه؛ با هیچکدام از روایات چهارگانه مهدیین فرزندی آنان برای امام دوازدهم (علیهالسّلام) ثابت نمیشود. همچنین روایات مربوط به ذریه حضرت هیچ ارتباطی با مهدیین ندارد و در هیچ روایتی ذریه حضرت بهعنوان مهدیین معرفی نشدهاند تا از این رهگذر بتوان به یک قدر متیقنی دستیافت. ثالثاً ادعیه و روایات مربوط به ذریه حضرت، نفیا و اثباتا چیزی را بهعنوان فرزند داشتن حضرت در حال حاضر ثابت نمیکند و بر اساس آن ادعیه حکم به فرزند داشتن ایشان در حال حاضر و همچنین حکم به فرزند نداشتن آن حضرت داده نمیشود. البته روایاتی در دست میباشد که فرزند داشتن امام (علیهالسّلام) را نفی کردهاند. بنابراین احمد بصری باید بتواند به روایاتی استناد کند که توانایی اثبات متواتر (معنوی) بودن مهدیین بعد از قائم (علیهالسّلام) را داشته باشد و حال اینکه چنین روایتی وجود ندارد. ۲.۲.۳ - فاذا حضرته الوفاة• «فاذا حضرته الوفاة»: بخش سوم حدیث موسوم به وصیت، مربوط به تسلیم خلافت، امامت و حکومت به فرزند امام دوازدهم (علیهالسّلام) است که باید توسط احمد بصری تواتر معنوی آن به اثبات برسد و حالآنکه در هیچ روایتی به این مسئله اشاره نشده و علاوه بر آن توسط علمای شیعه چنین چیزی را شاذ و مخالف مشهور دانستهاند. ضمن اینکه شیخ طوسی در کتاب الغیبة نیز چنین باوری را مردود دانسته و مخالفت با آن را واجب دانسته است: «فاما من قال ان للخلف ولدا و ان الائمة ثلاثة عشر. فقولهم یفسد بما دللنا علیه من ان الائمة (علیهالسّلام) اثناعشر فهذا القول یجب اطراحه. علی ان هذه الفرق کلها قد انقرضت بحمد الله و لم یبق قائل یقول بقولها؛ اما چنانچه کسی گفته بود که امام دوازدهم (علیهالسّلام) فرزند داشته و تعداد ائمه به سیزده رسیده است، سخن باطل و فاسدی به زبان آورده است، چراکه قبلاً استدلال کردیم که ائمه دوازده تن هستند. لذا رد این سخن باطل از واجبات است. بنابراین، تمامی این فرقهها منقرضشده و هیچ قائلی باقی نمانده است که به این سخنان معتقد باشد.» ضمن اینکه برخی از روایات، مسئله جانشینی فرزند حضرت را نفی کرده و معتقدین به این باور را مورد لعن قرار دادهاند. بهعنوان نمونه: «وَ عَنهُ عَن مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ، عَن مُحَمَّدِ بنِ اَحمَدَ بنِ عِیسَی بنِ عَبدِ اللَّهِ بنِ اَبِی خَدَّانٍ، عَنِ المُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعتُ اَبَا عَبدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) یَقُولُ یَا مُفَضَّلُ تَرَی هَذِهِ الشَّمسَ قُلتُ: نَعَم، قَالَ وَ اللَّهِ اَمرُنَا اَنوَرُ وَ اَبیَنُ مِنهَا وَ لَیُقَالُ المَهدِیُّ فِی غَیبَتِهِ مَاتَ وَ یَقُولُونَ بِالوَلَدِ مِنهُ وَ اَکثَرُهُم یَجحَدُ وِلَادَتَهُ وَ کَونَهُ وَ ظُهُورَهُ اُولَئِکَ عَلَیهِم لَعنَةُ اللَّهِ وَ المَلَائِکَةِ وَ الرُّسُلِ وَ النَّاسِ اَجمَعِینَ؛ مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق (علیهالسّلام) شنیدم که فرمود: ای مفضل! آیا این خورشید را میبینی؟ عرض کردم بله! فرمود: به خدا قسم امر ما روشنتر و آشکارتر از آن است. اما برخی خواهند گفت: مهدی در هنگام غیبتش وفات کرده و برخی میگویند: امامت با فرزندی از او است و بسیاری از آنان (عامه) تولد و بودن و ظهور او را انکار میکنند. بر تمامی آنان لعنة خدا و ملائکه و رسولان و مردم باد.» ۲.۲.۴ - فلیسلمها الی ابنه• «فلیسلمها الی ابنه»: در بخش چهارم از حدیث، اولین مهدی از دوازده مهدی را همان فرزند امام دوازدهم (علیهالسّلام) دانسته است. این درحالی است که در هیچ روایتی از پنج روایت مربوط به مهدیین بعد از قائم (علیهالسّلام)، به فرزندی مهدی اول یا سایر مهدیین برای امام دوازدهم (علیهالسّلام) تصریح یا اشاره نشده است. لذا احمد بصری به جهت اینکه بتواند تواتر معنوی این بخش از روایت را اثبات کند، باید به روایاتی که به فرزند بودن مهدی اول اشاره دارند، اشاره کند، درحالیکه چنین روایتی وجود ندارد. ۲.۲.۵ - و هو عبدالله و احمد• «و هو عبدالله و احمد، و الاسم الثالث: المهدی»: بخش پایانی حدیث موسوم به وصیت، اختصاص به نامهای فرزند امام مهدی (علیهالسّلام) دارد. در این عبارت؛ برای فرزند آن حضرت سه نام: عبدالله، احمد و مهدی معرفیشده است. احمد بصری برای اثبات اینکه این حدیث دارای تواتر معنوی است، بایستی تواتر معنوی یا لفظی اسامی فرزندان حضرت را نیز اثبات کند درحالیکه هیچ روایتی مبنی بر معرفی فرزندان ایشان با این سه اسم وجود ندارد. ضمن اینکه ظاهر این روایت اشاره به آن دارد که این اسامی بهعنوان اسم برای فرزند امام (علیهالسّلام) بوده و قابل تأویل نمیباشند. لذا درصورتیکه احمد بصری بخواهد یکی از آنها را به تأویل ببرد، اولاً مرتکب خلاف ظاهر روایتشده و ثانیاً بایستی هر سه اسم را به تأویل ببرد که در این صورت چیزی برای او باقی نخواهد ماند. نتیجه بحث اینکه؛ تواتر معنوی این روایت به نحو کلی و حتی به نحو جزئی موردقبول نبوده و ادعای احمد بصری خلاف واقع است. ۲.۳ - جمع بندیدر جمع بندی پاسخ به این سخن گفته میشود: اولاً؛ احمد بصری با فرار از «علم رجال» به آغوش «علم درایه» افتاده و سعی بر آن دارد تا با استفاده از اصطلاحات علم درایة، همچون؛ متواتر و قرائن صحت و... مشکل حدیث وصیت را حل کند. این درحالی است که؛ ادله احمد بصری برای بدعت بودن علم رجال،نتیجه اینکه روایت موسوم به وصیت در کتاب الغیبة طوسی دارای تواتر معنوی نبوده و قرائن مذکور نیز با مدعای اصلی مطابقتی ندارند. بااینوجود دفاع احمد بصری از قطعی الصدور بودن روایت با دو روش «تواتر معنوی و قرائن صحت» ناکارآمد واضحالبطلان میباشد. ۳ - پانویس۴ - منبععلی محمدی هوشیار، درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن، ص۱۱۱-۱۳۴. |